فرهنگي به قدمت تاريخ
فرهنگي به قدمت تاريخ
فرهنگي به قدمت تاريخ
فرهنگ يكي از اصلي ترين، پايدارترين و مهمترين وجه يك جامعه است كه باعث حفظ و ثبات آن مي شود و نظم دهنده رفتار افراد و تقويت كننده همكاري ميان انسان هاست.
فرهنگ عمومي مجموعه اي منظم و منسجم از عقايد، باورها، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارها، گرايش ها، دانش ها و منش هاي عمومي است كه شبكه اي قدرتمند و موثر محسوب مي شود و با آن كه ملموس و عيني نيست اما وجود و حضورش در جامعه به خوبي احساس مي شود، همچنين در تمام زمينه هاي تاريخي، سياسي، اقتصادي، مذهبي و ...تاثير بسزايي دارد و به عنوان ريشه هاي پايدار يك جامعه شكل دهنده، الگوهاي رفتاري افراد است.
فرهنگ عمومي حوزهاي از نظام فرهنگي جامعه محسوب مي شود و داراي دو جهت عيني و اعتباري است، پشتوانه آن اجبار قانوني و رسمي نيست، بلكه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعي، پذيرش و اقناع استوار است كه از سوي جامعه، تشكل ها و سازمان هاي غيردولتي صورت مي پذيرد و در تعامل مردم و دولت مفهوم پيدا ميكند.
فرهنگ عمومي در چهار وجه دروني، رواني، نمادي و نهادي آشكار مي شود و در كنار فرهنگ رسمي، در همه حوزههاي زندگي اجتماعي، آموزش و پرورش، خانواده، حكومت، اقتصاد و ... اثر مي گذارد، اين ارتباط با مردم متقابل است چرا كه آنان نيز در كيفيت فرهنگ عمومي و ميزان تاثير آن داراي نقش هستند و نسبت به آن حساسيت و شناخت دارند.
مرور زمان و پيشرفت جوامع باعث مي شود، گاهي در حوزه فرهنگ عمومي، هنجارها و رفتارهايي وارد شود كه در واقع نوعي هنجارشكني و ارزش هاي نادرست محسوب شود، به همين دليل هماره نياز است كه فرهنگ عمومي بازنگري و اصلاح شود.
اصلاح فرهنگ عمومي داراي دو معني است، يكي به معناي تجديد شكل فرهنگ عمومي و سامان جديد و نو به مواد فرهنگ است به گونه اي كه فرهنگ عمومي شكل تازه اي پيدا كند و ديگري به رفع كژي ها و انحرافات فرهنگ عمومي گفته مي شود.
ضرورت اصلاح فرهنگ عمومي به اين دليل است كه بايد انتقال فرهنگ به نسل هاي بعدي هر ملت رخ دهد تا آنها راه و رسم زندگي را بياموزند اما پذيرش بي چون و چراي تجربه گذشتگان توسط نسل هاي جديد امكان پذير نيست و اين امر نياز به نقد، بررسي و ارزيابي فرهنگ را مي طلبد تا كاستي ها و راستي ها مشخص و براي برطرف كردن آن تلاش شود.
مسائل و نيازهاي زندگي انسان متغير و تلاش براي پاسخ گويي به نيازهاي تازه و در عين حال رفع كاستي هاي برملا شده در جريان ارزيابي فرهنگ، باعث ايجاد شيوه هاي زندگي يا فرهنگ عمومي مي شود، توسعه فرهنگ نيز زماني يك جريان پويا يا كمال بخش خواهد شد كه بنيادهاي آن بر اساس شناخت درست و ارزيابي دقيق؛ تشكيل شده باشند.
اهميت شناخت و بررسي فرهنگ عمومي و تلاش براي ارتقاء و تحول آن در مسير رشد و توسعه، مورد توجه بسياري از كشورهاست و همواره جوامع مي كوشند تا به بهترين شيوه ممكن از آن محافظت كنند، در اين ميان ايران نيز با توجه به تمدن غني ايراني و ارزشهاي اصيل اسلامي همواره در راه حفظ و ارتقاي فرهنگ عمومي خويش كوشيده است و به فرهنگ و تعامل افراد با يكديگر نه تنها به عنوان اعضاي يك جامعه، بلكه به عنوان يك فرهنگ ويژه و شناخته شده جامعه اسلامي اهميت ويژه اي ميدهد و پيوسته تلاش مي كند تا فرهنگي مبتني بر اصول دين اسلام را در اجتماع و خانواده نهادينه كند.
بديهي است كه اين فرهنگ بر اساس محبت، همياري، مودت، مهرورزي، عدالت اجتماعي، ظلم ستيزي و همزيستي مسالمت آميز شكل گرفته و به عنوان محوري ترين اصول اسلام در قالب فرهنگ عمومي پايه ريزي شده و كمال جويي به عنوان اصليترين مسأله فرهنگ عمومي در كشور مطرح شده است.
معمار كبير انقلاب، امام خميني(ره) درباره جايگاه و اهميت فرهنگ فرمودند: بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساًً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد...استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلالِ فرهنگ آن نشأت مي گيرد. فرهنگ اساس ملت است. اساس مليت يك ملت است. اساس استقلال يك ملت است. فرهنگ، مبدأ همه خوشبختي ها و بدبختي هاي يك ملت است.
مقام معظم رهبري، آيت الله خامنه اي درباره فرهنگ مي فرمايند: فرهنگ عمومي دو بخش دارد: يك بخش آن ظاهري و بارز مثل شكل لباس و شكل معماري است كه تأثير خاصي بر روي ذهنيات و خلقيات و منش و تربيت افراد دارد و بخش ديگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقيات فردي و اجتماعي مردم، وقتشناسي، وجدان كاري، مهمان دوستي و احترام به بزرگترهاست.
در حال حاضر، فرهنگ، به عنوان يكي از پرقدرت ترين ابزار، براي دستيابي به جايگاه مطلوب در جهان مطرح و پايه گذار تحولات اساسي در دنيا محسوب مي شود و جوامع مختلف براي شناساندن فرهنگ خود در سطح بين الملل برنامه ريزي هاي فراواني انجام مي دهند، تلاش در اين عرصه براي بازشناسي ارزش ها و دستاوردهاي معنوي و مادي هر سرزميني و ترويج آن در همه جنبههاي زندگي فردي و اجتماعي جز با كمك و ياري عموم مردم ممكن نيست نامگذاري روزي به نام فرهنگ عمومي فرصتي است مغتنم تا با پرداختن به زواياي مختلف اين امر مهم و حياتي جايگاه شايسته و پر قدمت فرهنگ ايران- اسلامي را بار ديگر به جهانيان معرفي كنيم و با همت و ياري تمامي مسئولين و مردم اين مرزو بوم اين فرهنگ را بيش از پيش پربار و به جايگاه شايسته خويش در دنيا برسانيم.
منبع:ايرنا
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb aziztaeme
فرهنگ عمومي مجموعه اي منظم و منسجم از عقايد، باورها، آداب و رسوم، ارزش ها و هنجارها، گرايش ها، دانش ها و منش هاي عمومي است كه شبكه اي قدرتمند و موثر محسوب مي شود و با آن كه ملموس و عيني نيست اما وجود و حضورش در جامعه به خوبي احساس مي شود، همچنين در تمام زمينه هاي تاريخي، سياسي، اقتصادي، مذهبي و ...تاثير بسزايي دارد و به عنوان ريشه هاي پايدار يك جامعه شكل دهنده، الگوهاي رفتاري افراد است.
فرهنگ عمومي حوزهاي از نظام فرهنگي جامعه محسوب مي شود و داراي دو جهت عيني و اعتباري است، پشتوانه آن اجبار قانوني و رسمي نيست، بلكه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعي، پذيرش و اقناع استوار است كه از سوي جامعه، تشكل ها و سازمان هاي غيردولتي صورت مي پذيرد و در تعامل مردم و دولت مفهوم پيدا ميكند.
فرهنگ عمومي در چهار وجه دروني، رواني، نمادي و نهادي آشكار مي شود و در كنار فرهنگ رسمي، در همه حوزههاي زندگي اجتماعي، آموزش و پرورش، خانواده، حكومت، اقتصاد و ... اثر مي گذارد، اين ارتباط با مردم متقابل است چرا كه آنان نيز در كيفيت فرهنگ عمومي و ميزان تاثير آن داراي نقش هستند و نسبت به آن حساسيت و شناخت دارند.
مرور زمان و پيشرفت جوامع باعث مي شود، گاهي در حوزه فرهنگ عمومي، هنجارها و رفتارهايي وارد شود كه در واقع نوعي هنجارشكني و ارزش هاي نادرست محسوب شود، به همين دليل هماره نياز است كه فرهنگ عمومي بازنگري و اصلاح شود.
اصلاح فرهنگ عمومي داراي دو معني است، يكي به معناي تجديد شكل فرهنگ عمومي و سامان جديد و نو به مواد فرهنگ است به گونه اي كه فرهنگ عمومي شكل تازه اي پيدا كند و ديگري به رفع كژي ها و انحرافات فرهنگ عمومي گفته مي شود.
ضرورت اصلاح فرهنگ عمومي به اين دليل است كه بايد انتقال فرهنگ به نسل هاي بعدي هر ملت رخ دهد تا آنها راه و رسم زندگي را بياموزند اما پذيرش بي چون و چراي تجربه گذشتگان توسط نسل هاي جديد امكان پذير نيست و اين امر نياز به نقد، بررسي و ارزيابي فرهنگ را مي طلبد تا كاستي ها و راستي ها مشخص و براي برطرف كردن آن تلاش شود.
مسائل و نيازهاي زندگي انسان متغير و تلاش براي پاسخ گويي به نيازهاي تازه و در عين حال رفع كاستي هاي برملا شده در جريان ارزيابي فرهنگ، باعث ايجاد شيوه هاي زندگي يا فرهنگ عمومي مي شود، توسعه فرهنگ نيز زماني يك جريان پويا يا كمال بخش خواهد شد كه بنيادهاي آن بر اساس شناخت درست و ارزيابي دقيق؛ تشكيل شده باشند.
اهميت شناخت و بررسي فرهنگ عمومي و تلاش براي ارتقاء و تحول آن در مسير رشد و توسعه، مورد توجه بسياري از كشورهاست و همواره جوامع مي كوشند تا به بهترين شيوه ممكن از آن محافظت كنند، در اين ميان ايران نيز با توجه به تمدن غني ايراني و ارزشهاي اصيل اسلامي همواره در راه حفظ و ارتقاي فرهنگ عمومي خويش كوشيده است و به فرهنگ و تعامل افراد با يكديگر نه تنها به عنوان اعضاي يك جامعه، بلكه به عنوان يك فرهنگ ويژه و شناخته شده جامعه اسلامي اهميت ويژه اي ميدهد و پيوسته تلاش مي كند تا فرهنگي مبتني بر اصول دين اسلام را در اجتماع و خانواده نهادينه كند.
بديهي است كه اين فرهنگ بر اساس محبت، همياري، مودت، مهرورزي، عدالت اجتماعي، ظلم ستيزي و همزيستي مسالمت آميز شكل گرفته و به عنوان محوري ترين اصول اسلام در قالب فرهنگ عمومي پايه ريزي شده و كمال جويي به عنوان اصليترين مسأله فرهنگ عمومي در كشور مطرح شده است.
معمار كبير انقلاب، امام خميني(ره) درباره جايگاه و اهميت فرهنگ فرمودند: بي شك بالاترين و والاترين عنصري كه در موجوديت هر جامعه دخالت اساسي دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساساًً فرهنگ هر جامعه هويت و موجوديت آن جامعه را تشكيل مي دهد...استقلال و موجوديت هر جامعه از استقلالِ فرهنگ آن نشأت مي گيرد. فرهنگ اساس ملت است. اساس مليت يك ملت است. اساس استقلال يك ملت است. فرهنگ، مبدأ همه خوشبختي ها و بدبختي هاي يك ملت است.
مقام معظم رهبري، آيت الله خامنه اي درباره فرهنگ مي فرمايند: فرهنگ عمومي دو بخش دارد: يك بخش آن ظاهري و بارز مثل شكل لباس و شكل معماري است كه تأثير خاصي بر روي ذهنيات و خلقيات و منش و تربيت افراد دارد و بخش ديگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقيات فردي و اجتماعي مردم، وقتشناسي، وجدان كاري، مهمان دوستي و احترام به بزرگترهاست.
در حال حاضر، فرهنگ، به عنوان يكي از پرقدرت ترين ابزار، براي دستيابي به جايگاه مطلوب در جهان مطرح و پايه گذار تحولات اساسي در دنيا محسوب مي شود و جوامع مختلف براي شناساندن فرهنگ خود در سطح بين الملل برنامه ريزي هاي فراواني انجام مي دهند، تلاش در اين عرصه براي بازشناسي ارزش ها و دستاوردهاي معنوي و مادي هر سرزميني و ترويج آن در همه جنبههاي زندگي فردي و اجتماعي جز با كمك و ياري عموم مردم ممكن نيست نامگذاري روزي به نام فرهنگ عمومي فرصتي است مغتنم تا با پرداختن به زواياي مختلف اين امر مهم و حياتي جايگاه شايسته و پر قدمت فرهنگ ايران- اسلامي را بار ديگر به جهانيان معرفي كنيم و با همت و ياري تمامي مسئولين و مردم اين مرزو بوم اين فرهنگ را بيش از پيش پربار و به جايگاه شايسته خويش در دنيا برسانيم.
منبع:ايرنا
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb aziztaeme
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}